۱۰ نکته دربارۀ حکم امام جمعه مشهد
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۰۰۷۱۶
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: مدتهاست که در نقد سخنی از امامجمعۀ محترم مشهد مطلبی ننوشتهام و این نوشته هم نه خرق این عادت که به بهانۀ طرح موضوعات دیگری است. چراکه دیگر نیاز به گوش سپردن به سخنان قالبیِ غالب امامان جمعه نیست. زیرا مشخص است که چه میگویند. برای صدهزارمین بار از حجاب زنان میگویند و غالبا یادشان میرود با زبان دین باید سخن بگویند نه با ادبیات پاسبانی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دربارۀ اوضاع اقتصادی هم اگر دولت غیر اصولگرا بر سر کار باشد از اهمیت نان میگویند و اگر رفقای خودشان نان چه ارزشی دارد؟ باید ساخت. اگر از مرکز فرمان برسد پرخاش به آلسعود متوقف شود زبان در کام میگیرند و یاد برادری با آلسعود هم میافتند.
مقایسۀ این اظهارات در دوره های مختلف گاه اسباب انبساط خاطر مردمان هم میشود و شاید این همه بُغض از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به سبب همین یادآوریها باشد چرا که از دیرباز روی کمحافظگی خلقالله حساب ویژه باز کرده بودند.
سخن اخیر سید احمد علمالهدی اما از جنس دیگر است. او ذخیرۀ ارز و سکه را معصیتی همطراز با احتکار دانسته و خواهان مصادرۀ اموال آنانی شده که سکه و ارز نگاه میدارند.
نویسندۀ این سطور نه دلاری در خانه دارد نه سکه ای و نه منکر نقش تخریبی این رویکرد در اقتصاد ملی است اما 10 نکته را میتوان به این بهانه یادآور شد:
1. آقای علمالهدی امام جمعه است و در جایگاه افتا نیست. والی خراسان هم نیست. حتی اگر مرجع تقلید بود حکم او تنها برای مقلدین واجبالاطاعه بود. در حالی که مرجع تقلید هم نیست. کما اینکه آقای مکارم شیرازی سیگار کشیدن را حرام میداند ولی نه تولید سیگار در شرکت دخانیات جمهوری اسلامی ایران متوقف شده و نه از شمار 15 میلیون ایرانی سیگاری کاسته شده و نه واردات آن. یا برخی مراجع بهرههای بانکی را حرام میدانند اما در رویۀ بانکها تغییری حادث نشده است.
2. در دولت مهندس موسوی و در سالهای جنگ راستگرایانی که علمالهدی به طیف آنان تعلق دارد زیر بار احتکار دانستن اقلام مورد نیاز مردم نمیرفتند و میگفتند در شرع تنها چند محصول، مشمول حکم احتکار است و هنوز هم خیلیها سازمان تعزیرات حکومتی را شرعی نمیدانند و از حیث مصلحت میپذیرند. چگونه است که زمانی دایره احتکار آن قدر تنگ و مضیق بود و حالا این اندازه موسّع شده که طلا و دلار هم در آن جای میگیرد؟
3. حکم ایشان تنها شامل شهروندان عادی و اشخاص حقیقی میشود یا برخی بانکهای خصوصی و نهادهای اقتصادی را که موجودی خود را به ارز و طلا تبدیل کردند نیز در برمیگیرد؟
4. در این که مصلحت عامه و خیر عمومی را باید بر منافع شخصی و گروهی ترجیح داد تردیدی نیست. اما این کار باید در پارلمان و با تصویب نمایندگان واقعی مردم صورت پذیرد. در تاریخ آمریکای سرمایهداری هم یک رییس جمهوری تعرفه مالیات بر ارث را چنان بالا برد که نزدیک به مصادره بود اما حمایت قانونگذار را در پی داشت. نمیشود که در بحث حجاب اجباری و ورود زنان هیچ مصلحت و امر مدرنی را نپذیرند و معیار اعصار پیشین و پوشش نسل های قبل باشد و به این موضوع که میرسند تنها حکومتی نگاه کنند و مدرن شوند.
5. تبدیل نقدینگی ریالی به ارز و طلا همواره به قصد سودجویی نیست. گاه تنها برای حفظ ارزش پول است و در نغلتیدن به وادی فقر. به همان دلیل که بستنی و گوشت و مرغ را در یخچال و فریزر نگاه میداریم پول ملی هم در معرض تابش آفتاب تورم مثل یخ آب میشود و نشده مگر؟ تورم 40 درصدی یعنی نصف آن ذوب شده! جدای این در برخی موارد خرید سکه از بانکهای دولتی کمک به دولت هم هست تا نقدینگی کاهش پیدا کند و بر تورم اثر منفی نگذارد.
6. کم نیستند کارشناسان اقتصادی و حتی فقیهانی که سکه و ارز مصداق کالاهای متعارف نمیدانند و ذیل مفهوم پول قرار نمیدهند. اگر هم پول را کالا بدانیم مطالبۀ سود در قبال معاملۀ آن دیگر مصداق بهره یا ربا نخواهد بود. آقای علمالهدی این تعارض را هم روشن نکرده است.
7. اگر سرمایه اجتماعی این قدر نازل نشده بود و داماد ایشان در سردترین و غیر رقابتیترین انتخابات بر کرسی ریاست جمهوری ننشسته بود میتوانست از مردم بخواهد به دولت قرض بدهند. کاری که 70 سال قبل دکتر مصدق انجام داد و نیازی به تهدید و توسل به تعابیر شرعی نبود. البته نمیتوان همزمان دایره انتخاب مردم را محدود کرد و آنان را صغیر پنداشت و طلب یاری هم کرد. خوب است به این پرسش پاسخ دهند که چه شد مردمی که در دهه 60 طلای خود را به جبههها میفرستادند اکنون طلا جمع میکنند؟ البته بسیاری از باشندگان امروز در آن زمان نبودند ولی چه شد که نسل پیش چنان بود و نسل کنونی چنین؟ پاسخ روشن است: چون پول، معیار همه چیز شده است. پدری که پول دارد بیشتر مورد احترام است یا آن که ندارد؟ شوهری که دارد یا ندارد؟ بخشی از مردم سکه وارز احتکار نمیکنند بلکه به تصور خود احترام ذخیره میکنند.
8. تورم حاصل از بیکفایتی و شعارهای بیهوده و فربگی دولت و هزینههای غیر ضروری سبب شده که افراد همواره دربیم سقوط به طبقه پایینتر روزگار را به سر کنند خاصه اگر اجارهنشین باشند. تبدیل ریال به ارز و طلا یکی از راهها برای سقوط نکردن است یا چنین میپندارند تا به مثابه تور ایمنی آنان را ایمن نگاه دارد. یا توری میگسترانند تا وقتی سقوط کردند نابود نشوند. همان کاری که آکروباتها میکردند و مگر این زندگی که ما داریم بندبازی نیست؟! آیا آقای علمالهدی می تواند موجودی امروز افراد را تضمین کند تا سال بعد همین موقع به همین میزان به آنان تحویل دهد؟
9. اگر آقای علمالهدی یک مقام حکومتی نبود و در مقام یک روحانی سخن میگفت کلام او را شاید کسانی میپذیرفتند اما نمیشود که از موضع قدرت نقش ناصح و خیرخواه مطلق را هم بازی کنیم.
10. مشکل اصلی اما جای دیگر است. انسان مدرن، درنگ نمیشناسد و شتابان و هراسان به این سو و آن سو دوان است. میلان کوندرا در رمان آهستگی می پرسد: چه شد لذت آهستگی را از دست دادیم؟ مشکل اصلی این است که آموزگاران معنویت خود دنیایی شدند و هر قدر هم در مذمت دنیا بگویند به گوش خلقالله نمیرود.
درست است که در اسلام رهبانیت نداریم و بازار و مسجد در کنار هم بودند و حجره هم به محل تجارت تجار اطلاق میشد و هم محل تحصیل طلاب اما نه روحانیون این قدر گرم دنیا بودند و نه حتی تجار.
همین چند سال قبل بود که امام جمعه یک شهر مهم به خاطر مشارکت در پروژه مجتمع تجاری و بدحسابی در واگذاری و اعتراضات مردمی برکنار شد. نمی دانم آقای علمالهدی فعالیت اقتصادی دارد یا نه و اگر آری خصوصی است یا عمومی اما قضاوت جامعه تغییر کرده و به همین خاطر سخنانی از این دست تأثیر گذشته را ندارد. اگر داشت لازم نبود خواستار برخورد و مصادره شود. خود مردم تحویل می دادند. همین که به پلیس و قوه قاهره متوسل می شوند یعنی نفوذ کلام چون گذشته نیست.
اقتدار با قدرت تفاوت دارد. اقتدار آن بود که میرزای شیرازی گفت استعمال تنباکو با نگاه سیاسی ولی از منظر جایگاه شرعی حرام است و در دربار خود ناصرالدین شاه قلیانها را شکستند حتی همسر او انیسالدوله. در پی آن ناچار به تجدید نظر شدند تا دوباره آزاد شد. اگر آن اقتدار موجود بود امروز باید در مشهد صفهای فروش ارز و سکه شکل میگرفت و خود مردم چنین میکردند بینیاز به داروغه و عسس.
منبع: فرارو
کلیدواژه: علم الهدی فروش سکه آقای علم الهدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۰۰۷۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این صدا سالها در رادیو درخشید/ یک نکته درباره «حشاشین»
خبرگزاری مهر-گروه هنر-عطیه مؤذن؛ «هفت روز سیما» عنوان یک بسته خبری-تحلیلی است که در پایان هر هفته به بازخوانی متن و حاشیه اتفاقات خبری صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی میپردازد. همچنین در این بسته، نیمنگاهی هم به شایعات و اخبار غیررسمی داریم و در تلاش هستیم در کوتاهترین زمان ممکن از مهمترین اخبار هفته در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی باخبر شوید.
امروز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه میتوانید با شماره ۱۴۷ بسته خبری «هفت روز سیما» همراه شوید.
چهره هفته؛ مسعود اسکویی
معدود چهرهها و حرفهایهای رادیو هستند که تا آخر عمرشان در همین رسانه مانده و به آن وفادار می مانند. بسیاری از این رادیوییها به دلایل مختلف بعد از مدتی به تلویزیون و یا حتی دیگر مدیوم های رسانه ای می روند. مسعود اسکویی گزارشگر و گوینده پیشکسوت از جمله همین حرفه ای های استثنایی بود که مدتی در حوزه گزارشگری ورزشی فعالیت کرد و سپس به رادیو رفت و سال ها در پشت میکروفن های رادیو صدایش درخشید.
اسکویی شاگردان بسیاری را هم در رادیو تربیت کرد و به صدای خاص رادیو معروف بود. وی از سال ۶۰ به بعد به رادیو رفت و مسابقات ورزشی را گزارش می کرد. او قدیمی ترین مجری کارشناس و گوینده ورزشی صداوسیما بود که دوره تهیه کنندگی برنامه های تلویزیونی را در آلمان گذراند.
هنرمندان و گویندگان رادیو نسلی از فعالان را تربیت کرده اند اما کمتر شناخته شده اند و کمتر این اقبال را داشته اند که در مقابل دوربین های تلویزیون به چهره بدل شوند. مسعود اسکویی البته جزو نامدارها بود که از او هم تصویر اندکی در رسانه ها وجود دارد و بیشترین ویدیوهایی که در این چند روز از او دیده شد به برنامه های «چهل تیکه» و «خندوانه» مربوط می شد که باز هم غنیمتی است.
گمانه زنی هفته؛ غیبت بهرام افشاری از پایتخت
یکی از شخصیت های «پایتخت» که در فصل های اخیر در کنار تیم حضور داشت و بازی او به چشم آمد بهرام افشاری با نقش بهتاش بود.
یکی از رسانه ها این هفته خبر داد که بهرام افشاری در فصل جدید «پایتخت» حضور ندارد و بعد گزارش های ویژه ای در فضای مجازی منتشر شد و از چرایی این غیبت پرسش کردند.
برخی نیز نبود او در این سریال را با هوتن شکیبا مقایسه کردند که اگرچه در سینما و در فیلم های سینمایی بعد از «لیسانسه ها» به یک ستاره بدل شد و نقش های اصلی بازی کرد اما بعد از آن دوباره با «فوق لیسانسهها» به تلویزیون بازگشت و عوامل سریالی را که خود از شخصیت های اصلیاش بود تنها نگذاشت.
به این ترتیب بهرام افشاری این هفته به سوژه چندین گزارش خبری بدل شد و رسانه ها از همین زاویه او را رصد کردند. تمرکز بیش از حد برخی روی این موضوع هم کمی چالش برانگیز شد که ممکن است پروپاگاندایی برای این بازیگر بفروش این روزهای سینمای ایران باشد یا این که صرفاً یک مطالبه؟!
بهرام افشاری از سال گذشته با فیلم «فسیل» توانست به یک پدیده بدل شود و امسال هم فروش خوب «سال گربه» نشان داد که موفقیت فیلم های او چندان هم بی ربط به حضورش هم نیست.
حاشیه هفته؛ ممنوعیت حشاشین
سریال «حشاشین» مدتی است که به سوژه بحث برانگیزی بدل شده است. این سریال سوژه خود را روی حسن صباح گذاشته است که رهبر فرقه اسماعیلیه است. سریالی که در مصر ساخته شده و هزینه زیادی هم در میان سریال های عرب زبان برای تولیدش صورت گرفته است.
نگاه سریال به ایران و حتی رویکردهای نهایی آن در معرفی ایران در منطقه و پیوند زدن با برخی مسایل روز باعث شد تا سریال به دلیل آنچه تحریف از طرف ساترا اعلام شد، ممنوع شود.
پیمان جبلی رییس صداوسیما نیز در پی این حواشی به حذف سریال «حشاشین» از شبکه نمایش خانگی واکنش نشان داد و گفت: ساترا مسؤولیت دارد که جلوی هر آنچه که محتوای تحریف شده است و به فهم و درک اجتماعی لطمه میزند و افکار عمومی را منحرف میکند، بگیرد.
این سریال که در برخی سکوها و پلتفرم ها عرضه می شد با اعلام ساترا از این سکوها حذف شد. به این ترتیب دو روز بعد از ابلاغ نظر شورای صدور مجوز ساترا در خصوص ممنوعیت پخش «حشاشین» از سکوهای نمایش خانگی ایران، فیلیمو هم این سریال را از روی خروجی خود حذف کرد.
یک نکته نسبت به چنین آثاری اطلاع رسانی تحلیلی به دور از جنجال است. اعلام ممنوعیت صرف در چند روز گذشته بیشتر باعث شد این سریال بر سر زبان ها بیفتد و مخاطب بخواهد این مجموعه را ببیند و صرفاً بر هیجان دیدن سریال افزوده شود. در کنار این اعلام ممنوعیت اما ساترا لازم است با نگاهی آسیب شناسانه تر درباره این مجموعه و حتی تحریف های آن سخن بگوید.
خبر هفته؛ فعلاً «نون.خ ۶» نداریم
سوال اولیه از همه برنامه سازان، تهیه کنندگان و کارگردانان در انتهای پخش یک اثر باکیفیت و غنی این است که آیا این آثار فصل جدیدی خواهند داشت یا خیر. با همین رویکرد اولین سوال بعد از پایان پخش سریال ها همین است که به فصل بعدی هم می رسند؟
به ویژه سریال هایی مثل «پایتخت»، «نون.خ» و «زیرخاکی» که بعد از چند فصل هم محبوبیت کسب کرده اند و هم طرفدارانی پیدا کرده اند که مشتاقانه منتظر هر فصل از این سریال ها هستند.
در نشست خبری «نون.خ» که این هفته برگزار شد یکی از سوالات از مهدی فرجی تهیه کننده سریال همین بود که قرار است این مجموعه فصل بعدی داشته باشد یا خیر. فرجی هم با اشاره به پست سعید آقاخانی بیان کرد که این فعلاً پایان «نون.خ» است و قرار نیست سریال فصل جدیدی داشته باشد.
سریال «نون.خ» به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیه کنندگی مهدی فرجی در پنج فصل تاکنون ساخته شده است و فصل پنجم با اقبالی بیشتر نسبت به فصل قبل توانست امسال در صدر سریال های پربیننده تلویزیون قرار بگیرد.
این فصل علی رغم حواشی ای که داشت برگ برنده های مختلفی رو کرد؛ هم سراغ یک قومیت دیگر رفت و باعث شد سریال یک بار دیگر تنوع مناطق مختلف ایران را به نمایش بگذارد و هم با پرداخت به صنایع دستی بار فرهنگی سریال را بالا برد.
این مجموعه در عین حال تلاش کرد در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان فارغ از زیبایی های طبیعت این خطه از کشور، محرومیت های آنها را هم به تصویر بکشد و یا کولبرها را به دل قصه بیاورد.
پیشنهاد هفته؛ جعبه سیاه
برنامه «جعبه سیاه» با اجرای امیر عضد در ایام ماه مبارک رمضان از آنتن شبکه افق پخش شد و عجیب است که هیچ اطلاع رسانی برای این برنامه نشد. این چند روز اما وایرال شدن برخی ویدیوهای این برنامه باعث شد بیشتر در کانون توجه قرار بگیرد.
یکی از ویدیوهایی که این هفته باعث شد این برنامه مورد توجه واقع شود گفت و گو با احمد ابوالقاسمی قاری قرآن و داور «محفل» بود که درباره علاقه اش به موسیقی می گفت و ضمن یاد کردن از محمدرضا شجریان از علیرضا قربانی و نسبت فامیلی خود با او گفت که باعث شده در کنسرت هایش هم حضور داشته باشد.
همین بخش از برنامه باعث شد خیلی ها نسبت به برنامه کنجکاو شوند و بخواهند در جریان دیگر قسمت های آن قرار بگیرند.
هرچند «جعبه سیاه» برنامه رمضانی شبکه افق بود و پخش اصلی آن به پایان رسیده است اما بازپخش برنامه از شبکه افق در پنجشنبه شب ها ادامه دارد.
امیر عضد اجرای گفتوگوها را بر عهده دارد و داوود مرادیان تهیه کننده است.
کد خبر 6095094 عطیه موذن